شب هشتم

فدایی سید علی

شب هشتم

فدایی سید علی

شب هشتم

"شب هشتم" رو در آدرس زیر دنبال کنید:

https://sapp.ir/shabehashtom

صبـح شـد و بانـگ الرحیـل برخاست و قافلـه عشـق عـازم سفر تاریـخ شد... خدایا، چگونه ممکن است که تو این باب رحمت خاص را تنها بر آنان گشوده باشی که در "شـب هشتــم" سال شصتم هجری مخاطب امام بوده اند، و دیگران را از این دعوت محروم خواسته باشی؟ آنان را می گویم که عرصه حیاتشان عصری دیگر از تاریخ کره ارض است. هَیهاتَ ما ذلکَ الظَّنُّ بِک - ما را از فضل تو گمان دیگری است. پس چه جای تردید؟
راهی که آن قافله عشق پای در آن نهاد راه تاریخ است و آن بانگ الرّحیل هر صبح در همه جا برمی خیزد، و اگر نه، این راحلان قافله عشق، بعد از هزار و سیصد و چهل و چند سال به کدام دعوت است که لبیک گفته اند؟
الرّحیل! الرّحیل!
اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را!
اکنون بنگر حیرت عقل را و جرأت عشق را! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند... راحلان طریق عشق می دانند که ماندن نیز در رفتن است، جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی، و این اوست که ما را کش کشانه به خویش می خواند.
شهید سید مرتضی آوینی-فتح خون-مناظره عقل و عشق


گفت: اگر برای خداست پس بگذار گمنام باشم....

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید علی محمد اربابی» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم


شهیدان علی محمد اربابی و شیخ جواد قاسمپور


امروز چهارم دی ماه، سالروز عملیات عبرت انگیز کربلای چهار و روز حماسه و ایثار شهرستان آران و بیدگل است. روزی که در یک شهر حداکثر 30 هزار نفری آن زمان، 38 جوان قربانی شد و خون پاک آن ها بقای نهال انقلاب را تضمین کرد.

در یک شهری که آن روز ها کمی از یک روستا بزرگتر بوده، نمی دانم آن روز چه غوغایی برپا شده است.

چند مادر با شنیدن خبر شهادت جوان رعنایش از حال رفته...

امید چند پدر نا امید شده...

قد چند برادر خمیده...

گیسوی چند خواهر برادر از دست داده سفید شده...

و نمی دانم چه حالی داشته اند، شیرزنان جوانی که عشق و امید زندگی خود را از دست داده اند...

بگذریم از چشمان زیبای دختر شهیدی که دیگر بابای خوب خود را ندید و طعم نوازش دستهای پرمحبتش را نچشید.

نمی دانم

فقط همین قدر می دانم که آن روز ها کربلایی شده در این شهر...

 

هی دست می رود به کمر ها یکی یکی

وقتی که می رسند خبرها یکی یکی

خم گشته است قد پدرها دو تا دو تا

وقتی که می رسند پسر ها یکی یکی

 

جدای از همه این ها، در این روز چقدر زیاد بودند جوانانی که از غم از دست دادن مراد خود بر سر و سینه کوبیده اند. غم از دست دادن سرداران رشیدی همچون شهید علی محمد اربابی و شهید شیخ جواد قاسمپور...

شهیدانی که بر قلب جونان شهر حکومت می کرده اند. چه بسیارند کسانی که قدم گذاشتن در صراط مستقیم را مدیون این دو شهید باشند...

مسجد شهرک ولیعصر خین


به یاد آوردم روزی را که در سر راه زیارت قدمگاه شهیدان در نهرخین، توقفی داشتیم در مسجد شهرک حضرت ولیعصر(عج) خرمشهر.

مسجدی که جز سر در و گنبدی سوراخ سوراخ، از آن چیزی نمانده است.

در زیر گنبد مسجد چهار ستون آهنی می بینی که تا زیر گنبد آجری آن قدکشیده اند

و به یاد می آورم که حاج محمد احمدیان در روایت کربلایی چهاری خود گفت: روزگاری اینجا دکل دیدبانی سردارانی بزرگی از جمله سردار شهید حاج شیخ جواد قاسپمور بوده است...

شاید بهانه نوشتن این پست به یاد آوردن همین دکل شد...

دکل دیدبانی مسجد شهرک ولیعصر خین



شیر مردان کربلای چاریمان را در اینجا ببینید

یا مرتضی مددی


بعد نوشت:
+ مادران شهدا هم یکی یکی از میان ما پرمی کشند به سمت فرزندان شهیدشان. والده بزرگوار شهید دلالزاده، والده بزرگوار شهید فریدونی، والده بزرگوار شهید اقبالیان و... . اللهم اغفرلی الذنوب التی تغیر النعم.
++ کار باید مردمی باشد. هر قسمتی از کار که دست مردم بود کیفیت محور است، هر جا که دولتی و تکلیفی برای چند کارمند شد، رفع تکلیف محور خواهد شد.
+++ نباید بگذاریم جوانان ما با فرهنگ شهدا بیگانه شوند. و هیچ چیز مثل برنامه های "رفع تکلیف محور"، جوانان را از فضا دور نخواهد کرد. نمونه اش در برنامه ای که به همان مناسبت بود.
++++ یادی کنیم از شهید تازه از سفر برگشته، شهید منوچهر خراط که از همین غافله بود و سی سال ماند کربلای 4 را در فتح الفتوح کربلای 94 به پایان رسانید.
+++++ خسران عظیم است اگر در مطلبی با این مناسبت فریاد "مرگ بر آمریکا" فراموش شود. پس بلند بگو " مــرگ بــــر آمــ ریــــ کـــ ا"
++++++ بد نیست به سمت فضای انتخاباتی هم برویم!
  • عبدالله قاسمی